سرای حلمی

رمزی و کلیدی به در و منزل ماست _*_‌ بر هر که بخواند این خط راز، سلام

به جان‌سختی نصیب ماست رویای امان بردن

به جان‌سختی نصیب ماست رویای امان بردن
لطیفان نور می‌دوزند و رویا نیست جان بردن

به شب پیدا کند ما را دلی که راه می‌داند
دروس ماه می‌خواند به سودای نهان بردن

ره از بی‌راه خود جوید که کار رهروان این است
میان دشت بی‌حدّی دل از دشت میان بردن

تمام خویش می‌سوزد، تمام خویش می‌بارد
دل نو سینه می‌کارد به سوی لامکان بردن

به مهمانی بالایان که پایین بزم ایشان است
دل از جام تو پر کردن، ز چشمان تو نان بردن

سلام ای پیر افتاده که خاک از تو فروتن شد
چنین گوهر شدن یعنی دو صد خلقت زمان بردن

تمام روح پاشیدن، دل از معنی تراشیدن
قماری سخت جانانه به عزم بیکران بردن

سراپای دلم مست است و از صوت تو می‌رقصد
نه سر نه دل نه پیمانه بدین آتشفشان بردن

"تو را تا ناخدا گشتن، خدا دیدن خدا هَشتن
بباید تا سحر هر شب دو باری کهکشان بردن"

به حلمی گفت و لامذهب به کوی باده‌بازان شد
به عزم آسمانها را به تشت می‌کشان بردن

به جان‌سختی نصیب ماست رویای امان بردن | غزلیات حلمی

۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
وبلاگ رسمی سید نوید حلمی،
انتشار مطالب با ذکر نام و منبع آزاد می‌باشد.

بیاریدش، ز ایمانش مپرسید
کشانیدش، ز دامانش مپرسید
به پنهانش منم در هر شب و روز
رسانیدش، ز پنهانش مپرسید

من اینجایم باز،
با ملکوتی که از انگشتانم می‌چکد.
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان